بالاخره چهار دست و پا؛
شیطون بلای ما آرمانی؛ بعد از گذشته یکسال و یکماه شما آقا تازه چهار دست و پا یاد گرفتی. اینقدر بامزه میری که خدا میدونه. هر وقت من میخوام نماز بخونم، چهار دست و پا میای و مهرمو بر میداری. ای خدا آخه من از دست این بچه چه کنم البته بگم چند روزی هست چهار دست و پا میری ولی خوب امان از دست آجی رومینای تنبلت ایشااله سریع تر یاد بگیری راه بری و هی منو اذیت کنی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی