آرمان آرمان ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

آرمان بهترین هدیه ی زندگی من

روروءک

داداش گلم چند روز پیش مامان تو رو گذاشت تو روروءک تا یاد بگیری باهاش راه بری اما اصلا توش نمی شستی و همش گریه میکردی  ولی خوشگلم دیروز یاد گرفتی که چه جوری باید باهاش راه بری و دیگه نمی خواستی ازش بیرون بیای. تازه هی می خواستی قاب عکس ها رو بندازی  اینم عکست که به سختی ازت گرفتم.       ...
5 بهمن 1391

شش ماهگی داداش جونم

جیگرم شش ماهه شدنت مبارک  دیگه داری برای خودت مردی می شی اما خوشگل آبجی هر چی که بزرگ تر می شی کارهای جدید تری یاد می گیری و نا گفته نماند شیطونی هایت هم زیاد تر زیاد تر می شه البته جیگرم دو روز پیش شش ماهه شدی اما داداش جونم من همش امتحان داشتم و وقت نمی کردم بنویسم  بگذریم. به هر حال مامان بعد از این که از سر کار برگشت تو رو برد پیش آقا دکتره برای چکاب ماهیانه . آقا دکتره گفت که وزنت 8/250 است وهمه چیز نرمال وعالی. آفرین داداش کوجولو پیشترفت خوبی توی اضافه شدن وزنت داشتی  منم یه عکس از شش ماهگیت برات می ذارم. ...
2 بهمن 1391

واکسن

داداش کوچولوی خوشگلم من امروز خیلی ناراحتم چون شما امروز 2 تا واکسن زدی و خیلی گریه کردی . هنوزم که چند ساعت از این موضوع می گذره هی غر می زنی و گریه می کنی  من که مدرسه بودم باهات نیامدم ولی مامان زری می گفت معطب خیلی شلوغ بود و همه برای واکسن صف بسته بودند    ...
30 دی 1391

تولد آبجی رومینا

داداش جون چند روز پیش یعنی پنج شنبه 27 دی تولد من بود  این اولین سالی بود که تو در کنار من ودر تولد من حضور داشتی و تولد من را با شکوه و زیبا تر از سال های قبل کردی  دست رخساره درد نکنه چون خیلی در نگه داشتن تو که همش شیطونی می کردی کمک کرد تولد خیلی خوبی بود و تو هم خیلی دوست داشتی برقصی  این عکس ها هم با لباس های مختلف ازت گرفته شده. اینم عکس کیک آبجی رومینا  ...
30 دی 1391

اولین سوپ خوردن

عسل آبجی امروز برای اولین بار سوپ ماهیچه خوردی خیلی دوست داشتی ولی چون دفعه ی اولی بود که خوردی مزش برات تازه بود  الهی قربونت بشم که بزرگ شدی و می تونی سوپ بخوری. ایشا الله 120 ساله بشی گلم. ...
20 دی 1391

پستونک

جیگرکم امروز می خوام عکس پستونک هایی را که تا حالا استفاده کردی برات بذارم. همیشه موقع خواب بهت پستونک می دیم تا بخوابی  تا حالا 4تا  پستونک جمع کردی اما سفیده که روش بادکنک داره را نمیخوری. چون سر پستونکش از همه بزرگ تره.   ...
20 دی 1391

اولین برف

آرمانکم امروز یعنی 25 آذرماه اولین روزی بود که برف را دیدی  قربونت بشم وقتی می خواستیم بریم بیرون فهمیدیم که داره برف میاد. بعد تصمیم گرفتیم که به تو نشون بدیم.بعد هم من قبل از رفتن از تو عکس گرفتم ...
14 دی 1391

رفتن به اولین هیئت

عسل ابجی در روز 2 آذر شما برای اولین بار به هیئت رفتی. ابجی هم برات یک دست لباس علی اصغر خرید وقبل از رفتن ازت عکس گرفت. بقیه ی عکسارو هم دایی احمد ماهان برات درست کرده د   ...
14 دی 1391